رومه شرق در يادداشتي به قلم "غلامرضا نظربلند" تحليلگر، نوشته است: هفته پيش در حولوحوش زماني که ترامپ با تبختر اظهار کرد ايران را بدون آنکه مورد حمله نظامي قرار دهد با جنگ اقتصادي به زانو درميآورد، شهر اصفهان شاهد رويدادي تلخ و جانگداز بود که هرچند از جنگ اقتصادي منظور رئيسجمهوري آمريکا نشاني نداشت، بهواقع در امتداد و تکمله آن، يا بهعبارتي دامنزدن به جنگي اقتصادي در داخل بود. ماجراي اصفهان از اين قرار بود که هوس لاييکشي و سبقتگرفتن از خودروهاي جلويي، جواني را بر آن داشت تا پورشه چندميلياردي پدرش را زير پا بگذارد و آن را با سرعتي سرسامآور در شهر به حرکت درآورد. ابتلاي پورشهران به جنون سرعت، کنترل خودرو را از دست او خارج ميکند و حادثهاي منجر به تصادف با سه دستگاه اتومبيل عبوري و کشتهشدن جواني پرايدسوار ميآفريند.
حادثه اصفهان نه نخستينِ اين دست حوادث ناگوار است و نه اگر ريشهيابي و درمان نشود، آخرين آن خواهد بود. نگارنده پيش از اين در يادداشتي با عنوان «مارپيچ فقر» (سرمقاله «شرق»، 97.12.07)، با اين عبارت که «فقر ميرود تا در جامعه ايران جا خوش کند و تقابل زشتمنظر پورش و پرايد را شاخص نمادين اختلاف طبقاتي بسازد»، خطر ايجاد «جامعه مطرود» را که «جرمخيز است و از افراد آن، رفتار مع سر ميزند»، يادآور شده است. اينک مصداق عيني آن تقابل زشتمنظر را شاهد شده، ميبينيم که جواني بيگناه قرباني همان اختلاف طبقاتي ميشود که سراغ جامعه ما آمده است. اينکه ايران، عمده مقصد صادراتي کارخانه توليدکننده اتومبيلهاي لاکچري پورشه شده است، خبر خوبي نيست.
اينکه قيمت يک دستگاه پورشه 22 برابر ديه يک انسان و 70 برابر قيمت يک پرايد است و طبعا به همين ميزان ارز از کشور ميبرد، بايد ما را به فکر فرو برد.در جامعهاي با چنين حد از اختلاف طبقاتي، يکي درد دل و ديگري مرگ دل دارد. يکي با بيشينه زوري که ميزند ميتواند نهايتا پرايدي قسطي بخرد و با آن هم احيانا مسافرکشي بکند و لقمه ناني به کف آورد و براي زن و بچهاش به خانه ببرد و عزيز بابا، پورش لاکچري او را در اختيار بگيرد و براي تلذذ کورس بگذارد و چون خود را سلطان جاده ميداند، روي ماشينهاي خرد و ريز برود و سرنشينان آنها را به کشتن بدهد و وقتي هم که بازخواست ميشود، طلبکارانه بگويد که کشتم، ديهاش را ميدهم!
با درنظرگرفتن وضعيت موجود، اينکه رئيسجمهوري آمريکا ميگويد با جنگ اقتصادي ما را از پا در ميآورد حتي اگر قابل دسترسي هم نباشد، نميتواند چندان بيحساب و کتاب باشد. به نظر ميرسد آنها ناهنجاريهاي جامعه امروز ما را رصد ميکنند و آثار مخرب و کلان حوادثي از قبيل فاجعه خيابان کارگر اصفهان را چون مشتي نمونه خروار در محاسبات خود ميآورند.
اينها علائم تابناآوري است که امنيت ملي و کيان کشور را بهجد تهديد ميکنند. کشور ما فقط به يک طريق ميتواند از شرايط حاد و خطير کنوني به سلامت عبور کند و آن، تابآوري است. تابآوري محيط بر مقاومت و مقاومت هم بسيار فراتر از اقتصاد مقاومتي است. تابآوري هيچ حوزه و رشتهاي را مغفول نميگذارد و همه زمينههاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، نظامي و امنيتي را دربر ميگيرد. غفلت از هر کدام از اين زمينهها و ايجاد گسل در آنها موجب گسست کليت تابآوري ميشود.
بايد جلوي کشاندهشدن جنگ اقتصادي به داخل را گرفت و در برابر تحريمها که جنگ اقتصادي خارجي است، سد دفاعي محکمي ساخت. کاهش فاصله طبقاتي و برقراري عدالت اقتصادي و اجتماعي و رسيدگي بيشتر به وضعيت دهکهاي پايين درآمدي بهمنظور توانمندسازي هر چه بيشتر آنها، در اين راستا قابل تبيين است.
درباره این سایت