اگر فرمايشات رهبري در خصوص توليد، صنعت و اشتغال جدي گرفته شود و همه مسئولان و فعالان اقتصادي آن را آويزه گوش خود قرار دهند، مشکلات به حداقل خواهد رسيد.
به گفته اين مقام صنفي، پارسال و امسال شرايط سختي را در اقتصاد کشور شاهد بوديم اما اگر به عنوان فرصت به آن نگاه کنيم مي توان توانمندي هاي داخلي را ارتقا داد.
وي گفت: در چند سال گذشته با وجود شعارهاي متعدد حمايت از توليد، اما در عمل اتفاق خاصي را شاهد نبوديم و هر سال توليدکنندگان ضعيف تر شده و مشکلاتشان افزايش يافته است.
شنتيايي اظهار داشت: از نظر فعالان اقتصادي، موضوع توليد جدي گرفته نشده، همچنين توليدکنندگان و صنعتگران به خوبي مسائل و مشکلات شان را مطرح نکرده اند.
وي به برخي مصوبات اخير مجلس اشاره و تصريح کرد: با وجود مطرح شدن موضوع حمايت از توليد، اما مصوبه ها آنقدر ضعيف بود که نميتواند گرهي از مشکلات توليد بگشايد، در حالي که رفع مشکلات توليد نيازمند يک حرکت انقلابي، اساسي و زيرساختي است.
اين فعال اقتصادي اضافه کرد: از دولت تقاضا داريم که در شرايط حساس کنوني به اين موضوع توجه ويژه اي داشته باشد زيرا شايد در آينده فرصتي براي تحقق آن فراهم نشود.
شنتيايي يادآور شد: ايران به عنوان کشوري نفتي، ساليان طولاني مصرف گرا بوده و عمده اقتصاد کشور بر مبناي تجارت شکل گرفته است و امروز که به دنبال تغيير مدل اقتصادي هستيم با افکار گذشته نميتوان موفق شد.
وي ادامه داد: نمي توان از يک طرف شعار توليد داد اما توليد کننده براي واردات مواد اوليه با بروکراسي اداري و قوانين و مقررات دست و پاگير مواجه باشد.
اين مقام صنفي خاطرنشان کرد: در دو سال اخير که تحريمها شدت يافته، شاهديم بروکراسي اداري بيش از گذشته شده و توليدکنندگان با مشکلات بيشتري مواجه شده اند.
شنتيايي اظهار کرد: وقتي ارزش پول ملي کاهش مي يابد به همان نسبت براي انجام فعاليت اقتصادي بايد نقدينگي بيشتري در اختيار داشت، اما مراجعه واحدهاي توليدي و صنعتي به بانکها براي تامين نقدينگي و سرمايه در گردش ياس و نااميدي آنها را به دنبال داشته، زيرا شرايط بانکها سخت تر از گذشته شده و نرخ سود و کارمزد هايشان افزايش يافته است.
وي افزود: امروز کدام توليدکننده مي تواند با سود و کارمزد واقعي 25 درصدي پاسخگوي کيفيت محصول خود بوده و توان رقابت در بازارها را داشته باشد و اينها مسائلي است که دولت بايد به طور جدي به آنها فکر کرده و اقدام عملي داشته باشد.
به اعتقاد شنتيايي، امروز مشکلات داخلي بيش از مشکلات خارجي و تحريم ها سد راه توليد و اشتغال کشور شده است.
رومه شرق در يادداشتي به قلم "غلامرضا نظربلند" تحليلگر، نوشته است: هفته پيش در حولوحوش زماني که ترامپ با تبختر اظهار کرد ايران را بدون آنکه مورد حمله نظامي قرار دهد با جنگ اقتصادي به زانو درميآورد، شهر اصفهان شاهد رويدادي تلخ و جانگداز بود که هرچند از جنگ اقتصادي منظور رئيسجمهوري آمريکا نشاني نداشت، بهواقع در امتداد و تکمله آن، يا بهعبارتي دامنزدن به جنگي اقتصادي در داخل بود. ماجراي اصفهان از اين قرار بود که هوس لاييکشي و سبقتگرفتن از خودروهاي جلويي، جواني را بر آن داشت تا پورشه چندميلياردي پدرش را زير پا بگذارد و آن را با سرعتي سرسامآور در شهر به حرکت درآورد. ابتلاي پورشهران به جنون سرعت، کنترل خودرو را از دست او خارج ميکند و حادثهاي منجر به تصادف با سه دستگاه اتومبيل عبوري و کشتهشدن جواني پرايدسوار ميآفريند.
حادثه اصفهان نه نخستينِ اين دست حوادث ناگوار است و نه اگر ريشهيابي و درمان نشود، آخرين آن خواهد بود. نگارنده پيش از اين در يادداشتي با عنوان «مارپيچ فقر» (سرمقاله «شرق»، 97.12.07)، با اين عبارت که «فقر ميرود تا در جامعه ايران جا خوش کند و تقابل زشتمنظر پورش و پرايد را شاخص نمادين اختلاف طبقاتي بسازد»، خطر ايجاد «جامعه مطرود» را که «جرمخيز است و از افراد آن، رفتار مع سر ميزند»، يادآور شده است. اينک مصداق عيني آن تقابل زشتمنظر را شاهد شده، ميبينيم که جواني بيگناه قرباني همان اختلاف طبقاتي ميشود که سراغ جامعه ما آمده است. اينکه ايران، عمده مقصد صادراتي کارخانه توليدکننده اتومبيلهاي لاکچري پورشه شده است، خبر خوبي نيست.
اينکه قيمت يک دستگاه پورشه 22 برابر ديه يک انسان و 70 برابر قيمت يک پرايد است و طبعا به همين ميزان ارز از کشور ميبرد، بايد ما را به فکر فرو برد.در جامعهاي با چنين حد از اختلاف طبقاتي، يکي درد دل و ديگري مرگ دل دارد. يکي با بيشينه زوري که ميزند ميتواند نهايتا پرايدي قسطي بخرد و با آن هم احيانا مسافرکشي بکند و لقمه ناني به کف آورد و براي زن و بچهاش به خانه ببرد و عزيز بابا، پورش لاکچري او را در اختيار بگيرد و براي تلذذ کورس بگذارد و چون خود را سلطان جاده ميداند، روي ماشينهاي خرد و ريز برود و سرنشينان آنها را به کشتن بدهد و وقتي هم که بازخواست ميشود، طلبکارانه بگويد که کشتم، ديهاش را ميدهم!
با درنظرگرفتن وضعيت موجود، اينکه رئيسجمهوري آمريکا ميگويد با جنگ اقتصادي ما را از پا در ميآورد حتي اگر قابل دسترسي هم نباشد، نميتواند چندان بيحساب و کتاب باشد. به نظر ميرسد آنها ناهنجاريهاي جامعه امروز ما را رصد ميکنند و آثار مخرب و کلان حوادثي از قبيل فاجعه خيابان کارگر اصفهان را چون مشتي نمونه خروار در محاسبات خود ميآورند.
اينها علائم تابناآوري است که امنيت ملي و کيان کشور را بهجد تهديد ميکنند. کشور ما فقط به يک طريق ميتواند از شرايط حاد و خطير کنوني به سلامت عبور کند و آن، تابآوري است. تابآوري محيط بر مقاومت و مقاومت هم بسيار فراتر از اقتصاد مقاومتي است. تابآوري هيچ حوزه و رشتهاي را مغفول نميگذارد و همه زمينههاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، نظامي و امنيتي را دربر ميگيرد. غفلت از هر کدام از اين زمينهها و ايجاد گسل در آنها موجب گسست کليت تابآوري ميشود.
بايد جلوي کشاندهشدن جنگ اقتصادي به داخل را گرفت و در برابر تحريمها که جنگ اقتصادي خارجي است، سد دفاعي محکمي ساخت. کاهش فاصله طبقاتي و برقراري عدالت اقتصادي و اجتماعي و رسيدگي بيشتر به وضعيت دهکهاي پايين درآمدي بهمنظور توانمندسازي هر چه بيشتر آنها، در اين راستا قابل تبيين است.
درباره این سایت